از زمانیکه نخستین سکههای سامانی در سوئد و نروژ کشف شدند، احتمال میرفت که اینها نتیجه حملات وایکینگ ها به ایران و تبادلات فرهنگی و تجاری بین این دو منطقه باشد.
وایکنیگ ها اگر چه در شمال اروپا زندگی میکردند ولی شرق و غرب این قاره را درنوردیدند و پا به آسیا هم گذاشته بودند. گروهی از آن ها به سمت شرق حرکت کردند و در شهر نووگورود در غرب روسیه ساکن شدند و بعدها شهر کیف در اوکراین امروزی را تصرف کردند. این مردمان به عنوان روس شناخته میشدند. آن ها همچنین از طریق رود ولگا به دریای مازندران راه پیدا کردند و از این طریق به سمت قلمرو ایران وارد شدند.
وایکینگ ها در شمال ایران!
«در این سال شانزده کشتی به دریا پدید آمد ازآنِ روسان، و به آبِسْکون شد.» این را ابناسفندیار در تاریخ طبرستان نوشته. وقتی وقایع سلطنت سامانیان را مینویسد و به غارت ایران توسط روسها (همان وایکینگ ها ی مستقر شده در شمالغرب ایران) میرسد. آنها در حوالی شرق دریای خزر به آبسکون (که امروز دقیق نمیدانیم کجا بوده) حمله میکنند و بعد هم میروند. «سال دیگر روسان با عدد و انبوه بیامدند و ساری و نواحی پنجاهزار را سوخته و خلایق را اسیر برده و به تعجیل به دریا رفتند.»
سامانیان نمیتوانستند چنین وضعیتی را تحمل کنند. آنها موفق شده بودند دو قرن پس از سقوط ساسانیان، تا حد زیادی دست خلیفه عرب را در برخی نقاط قلمروی قدیم ایران محدود کرده و خود راه و رسم تازهای پیش بگیرند. آنها دیگربار زبان فارسی را رسمیت داده بودند و نقوش ایران باستان بهخصوص دوره ساسانیان را احیا کردند و خود را از نوادگان آن دودمان میدانستند.
سامانیان در برابر حملات وایکینگ ها مقاومت کرده و قلمرو خود را حفظ کردند. این سلسله بر سرزمین وسیعی فرمانروایی میکرد؛ از ازبکستان و تاجیکستان امروز گرفته تا بخشهایی از قزاقستان، ترکمنستان، افغانستان و ایران. همان منطقهای که در دوره ساسانیان ایالت خراسان بزرگ نامیده میشد و با سقوط این سلسله، فرهنگ ایرانی در آن امکان حیات بیشتری پیدا کرده بود. پس با ایجاد این حکومت واحد، علم و هنر و فرهنگ در این دوره شکوفا شد و تجارت رونق گرفت. خط تجاری در دوره سامانیان از یکسو به چین و از آن سمت به اروپا میرسید. برای همین هم سکههای سامانی را در سراسر شرق و غرب یافتهاند.
سکه های سامانیان وجه تجارت وایکینگ ها
سامانیان با وایکینگ ها (که ایشان را روس میخواندند) هم وارد تجارت شدند و در سرزمینهای آنها هم سکههای سامانی یافت شده. و نه فقط در روسیه و اوکراین که در اروپای شمالی هم. مثلا گنجینهای که در جزیره اسکای اسکاتلند پیدا شد و ۱۹ سکه سامانی متعلق به وایکینگی که روزگاری به آنجا رفته بود در میانشان بود. سکههای سامانی در جزیره گوتلند سوئد هم به دفعات پیدا شده و همچنین در بسیاری از نقاطی که وایکینگها در آن حضور داشتند. سامانیان در زمان خود به یکی از مراکز مهم ضرب سکه در جهان تبدیل شده بودند و این سکهها وسیله خوبی برای دادوستد میان سرزمینهای مختلف شده بود و وایکینگ ها هم از همان استفاده میکردند.
همین تجارت بود که سبب شد هنر سامانیان بر وایکینگ ها تاثیر بگذارد. برای مثال وجود نقش سیمرغ در سرتبر مامن و تابوت بامبرگ آنها. یا استفاده از نقوشی مثل پرندگان یا دایرههای مروارید که سامانیان به تقلید از ساسانیان استفاده زیادی از آن میکردند و در منسوجات و تزئینات معماری وایکینگ ها هم به مرور دیده میشود..
یافته های باستانشناسی بر روی بقایای کشتی اوزِبرگ در نروژ که بیست سال مرمتش طول کشید تا به موزه کشتیهای وایکینگ برود اما رابطه ما با این مردمان را به زمانی قبلتر از سامانیان بر میگرداند. جایی که اینبار نه یورش وایکینگی بلکه پژوهش ها درباره مبداء شمشیرهای وایکینگی مارا باز هم به ایران میکشاند؛ ماجرایی که میتوانید آن را با جزئیات بیشتر در مطلب «راز شگفتآور از تجارت دنیای باستان: شمشیر وایکینگ ها در ایران ساخته میشد!» در مجله دلتا بخوانید.
داوود
26 آذر 1402 در 2:31 ق.ظ
دم ایران گرم