در حدود سال ۱۸۰۰ بود که یک روانشناس بسیار معروف به نام یونگ، مبحث سایهها را مطرح کرد که از آن بهعنوان بخشی از ناخودآگاه ذهن یاد میشود. تمام ابعاد زندگی انسان نظیر ازدواج، شخصیت و غیره تحت کنترل سایهها و قسمتهای دیگر ناخودآگاه شماست. در این مطلب به بررسی عمیقترین لایه ذهن و تأثیرات آن روی زندگی انسان میپردازیم. با دلتامگ تا آخر این مقاله همراه باشید.
آگاهی انسان به چند دسته تقسیم میشود؟
روانشناسی به نام فروید، آگاهی هر انسان را به سه بخش پیش آگاه، ناخودآگاه ذهن و خودآگاه تقسیم کرده است. برایناساس، بخش خودآگاه همان عواطف، رؤیاها، حافظه و افکاری هستند که در هر بخش از روز نسبت به آنها آگاه هستیم و عموماً میتوانیم درباره آنها تفکر کرده و آنها را بیان کنیم.
پیش آگاه اطلاعاتی است که به شکلی مخفی به خودآگاه انسان ورود پیدا میکند. اطلاعات موجود در ناخودآگاه ذهن نیز، همانند خودآگاه مجموعهای از افکار و احساسات و باورهاست که عموماً مباحث خوشایندی نیستند؛ مثلاً ریشه دردها، ترسها و اضطرابهای شخص به ناخودآگاه او بازمیگردد.
زمان شروع به کار ناخودآگاه
ناخودآگاه در حدود چهار و نیم ماه پیش از تولد رخدادهای اطراف را ثبت میکند؛ اما شکلگیری درستتر آن به زمانی که انسان ۱۰ ماه دارد بازمیگردد. در این زمان است که انسان، قدرت نه گفتن و عدم تأیید دیگران و جهان پیرامونش را پیدا میکند. نام دیگر ذهن، “ایگو” است و کنترلکننده ایگو، بخش ناخودآگاه ذهن ماست. به دلیل اطلاعات زیاد این بخش، تا حد زیادی بر روی ذهن ما اثرگذار است.
سایه چیست؟
از نگاه یونگ زمانی که کودک متولد میشود، تمامی صفات و فضائل و حتی مواردی که ما به آنها رذیلت میگوییم، در او وجود دارند. این بخشها قسمتهایی از درون هستند که خودخواهی انسان وجود آنها را باور ندارد. انسان بهخاطر شرایط متفاوت در هر محیط، مجبور به استفاده از نقابهای مختلف شده تا در آنجا پذیرفته شود. بخشهای مخفی شده به سایه تبدیل میشوند.
سایهها در ناخودآگاه ما وجود دارند. این قسمتها همگام با خودآگاه انسان بزرگتر میشود و بسیار نیرومند هستند.
هدف سایهها در ناخودآگاه ذهن
زمانی که هر فرد حساسیت یا قدرت جذب زیادی نسبت به کسی احساس میکند، امکان وجود آن خصلت در سایه او وجود دارد. مثلاً اگر شخصی، از دید شما خسیس است و شما بسیار از این خصلت بیزار هستید، امکان این مسئله وجود دارد که زمانهایی این ویژگیها را از خود بروز داده و متوجه شدهاید که خصلتهای بدی هستند. سپس، آنها را آنچنان مدفون کردهاید که حال به یاد نمیآورید که شما نیز ممکن است در جایگاههایی خسیس باشید.
سایهها مدام در تلاش هستند تا خود را به دنیای بیرون و شما نشان دهند. مثلاً علت اینکه همیشه یکرشته افراد را جذب خود میکنید به سایه شما برمیگردد. سایهها خود را نشان میدهند تا روزی با پذیرش و برقراری صلح با آنها، با درون خود آشتی کرده و به آرامش و عشق بیشتری برسید.
چطور سایهها در ناخودآگاه ذهن به نور میرسند؟
از نگاه دبی فورد نویسنده کتاب نیمهتاریک وجود، یکی از این راهها در درجه اول پذیرش این موضوع است که تمامی انسانها همه خصلتهایی که به آنها خوب یا بد گفته میشود، دارند. در درجه دوم باید متوجه احساسات نفرت یا عشق شدید خود به اطرافیانتان بوده تا ببینید چه خصلتهایی را به آنها لقب میدهید.
زمانی که در توصیف کسی مثلاً از صفت حسود استفاده میکنید، خوب به این ویژگی توجه داشته باشید. هر خصلتی در جایی ممکن است موهبتهای خود را داشته باشد. سعی کنید به این فکر کنید که چه زمانی آن را به کار بردهاید و چه جاهایی برایتان خوب بوده است.
مثلاً حساسیت زنان و حسادتشان نوعی بروز احساس و مالکیت بر روی شریکشان محسوب شده و این ویژگی درصد کنترل شده، حتی از دید مردان نیز قشنگ بوده و یک نوع احساس داشتن به او تلقی میشود.
پذیرش و بخشش عشق و دوستی به سایه خود، باعث میشود که دیگر آن را در دیگران ندیده و حساسیت شدید شما به این خصلتها، ناگهان به عشق و انرژی مثبت تبدیل شوند. حس سبکی و رهایی همه وجود شما را در برمیگیرد.
اگر به دنبال روشهایی برای آرام کردن ذهن خود میگردید، میتوانید به مقاله مربوط به آن در لینک داده شده مراجعه کرده و آن مطلب را نیز بخوانید.
کشف ناخودآگاه راهی برای خلاصی از موانع
ناخودآگاه ذهن انسان، تنها مربوط به سایههای او نیست. سایهها بخشی از دنیای عظیم آن هستند. ناخودآگاه فرمانده ذهن در تصمیمات، جذبکننده افراد و موقعیتهای مشخص و مهمتر از همه جایگاه باورهای ماست.
کشف باورهای غلط و نادرست نیاز به آگاهی به همه جنبههای زندگی و صرف زمان دارد. اکثر اتفاقات بد، ریشه در باورهای غلط شما دارند و معمولاً باورها، بهصورت کلامی خود را در موقعیتهای مختلف نشان میدهند.
مثلاً باوری همچون شانس نداشتن، به اشکال مختلف ممکن است نمایانگر شده و بادقت به آن، برگرداندن این جملات به جملات عکسش، تکرار جملات مثبت، داشتن افکار همسو و توجه به اتفاقات عکس این باور، بهمرور دیدگاه شما را تغییر داده و با این دگرگونی، تکتک اتفاقات مثبت همگام با آن در زندگی شما رخ میدهد.
سخن آخر
اکثر مردم فکر میکنند که کنترل زندگیشان را خودآگاه آنها برعهده دارد، درحالیکه چنین نیست. ناخودآگاه ذهن ابزار قدرتمندی است که از اوایل زندگی اطلاعات مختلفی را در درون خود انباشته و پنهان کرده است و با قسمتهایی همچون سایهها و باورها، همواره رویدادهای مختلف زندگی ما را همچون موفقیت یا شکست ما در کار، ازدواج و غیره رقم میزند. تغییر ناخودآگاه به آگاهی و زمان نیاز داشته؛ اما ارزش زیادی دارد.
ناشناس
18 دی 1402 در 2:50 ب.ظ
عالی