فسخ در واقع به معنای بر هم زدن معامله خرید به طور یک طرفه است. یعنی دو طرف معامله میتوانند با هم توافق کنند که با توجه به شرایطی، معامله را برهم بزنند.
اگر چه در عرف، مردم خسارتی را تحت عنوان خسارت پشیمانی پیشبینی می کنند. با این عنوان که اگر فرد از معامله پشیمان شود و قرارداد را فسخ کند، باید مبلغی را به طرف مقابل بدهد.
البته به نظر میرسد توجیه این نظر کمی مشکل باشد زیرا عقد لازم، عقدی است که قابل فسخ نیست، مگر آن که طرف مقابل هم راضی شود که در اینجا نام این عمل میشود اقاله.
حال میتوان اینگونه توجیه کرد که آن پشیمانی و مبلغ آن به عنوان خسارت، مبلغی است که طرف مقابل برای راضی شدن به فسخ میپردازد.
برای مثال زمانی که معاملات ملکی منعقد شود، دیگر کسی نمیتواند آن را بر هم بزند چون عقد لازم است مثل عقد اجاره، مگر آن که آن مال اجارهای معیوب باشد یا اینکه یکی از طرفین از تعهدات خود سرباز زده باشد. در این موارد میتوان قرارداد را فسخ کرد. در غیر این صورت فسخ فقط با توافق طرفین و اقاله ممکن است.
موارد فسخ قرارداد اجاره
یکی از موارد فسخ اجاره قبل از پایان یافتن مدت، آن است که یکی از طرفین تعهدی کرده باشد ولی آن را انجام ندهد. در اینجا طرف مقابل میتواند قرارداد را فسخ کند.
اگر در این مورد بخواهد به علت عدم انجام تعهد خسارت بگیرد باید ثابت کند که از انجام نشدن این تعهد خسارت و ضرری به وی وارد شده است. اگر نتواند ثابت کند که از این راه ضرری را متحمل شده است نمیتواند خسارتی بگیرد.
یکی دیگر از موارد فسخ، زیاد بودن اجارهبها در حد آشکار و واضح است که فرد مستاجر اگر به آن ناآگاه باشد میتواند آن را فسخ کند.
مورد دیگر معیوب بودن یا معیوب شدن مورد اجاره است که اینجا هم قرارداد توسط مستاجر قابل فسخ است.
به صرف فسخ اجاره، آن هم فسخی که ناشی از منشا قانون است، نمیتوان ضرر و زیانی را مطالبه کرد. مگر موجر در تحویل عین مستاجره تعلل کند یا اینکه تعهدات خود را انجام ندهد و در این راه به مستاجر زیانی وارد شود که در اینجا مستاجر میتواند با اثبات زیان و اینکه این زیان دقیقا ناشی از عدم انجام تعهدات موجر است مطالبه خسارت کند.